تنهایی
نوشته هایم را میخوانی و میگویی چه زیبا.... به راستی....! درد های آدم زیبایی دارد....؟ اگر مردم بهش بگین دلمو برده بود........ بگین تا اخرین روز زندگیش برای تو نفس میکشید......... بهش بگین صبحا به شق تو از خواب بیدار میشد ..... بهش بگین تو نمیدونستی ولی اون دوست داره ... بهش بگین اگه دلت امد بیاد تا بهشت زهرا ... من اونجا هم منتظرشم ... بهشبگین دق مینم اگه با کسی ببینمش .. ... بهش بگین من مردمو ولب دلم هنوز باتوئه اي دوست تو رفتي و دل تنگ من آشفت آن دل كه همه شب به پي عشق تو مي خفت جز عشق تو كه در دل من ريشه پراكند هرگز گل و برگي به دل خانه چه بشكفت در بند گرفتاري سنگين سكوتم شعرم به جز از اين همه تكرار چه مي گفت
می گویند
در میان کلام مقطع و خاموش نفس ها
پیچکی می روید
با برگ های داس
تا راه رسیدن به ایستگاه را
هموار کند .
نگران نباش
باران که بگیرد
تمام راه دوباره سبز می شود .
میان این همه راه که به تو نمی رسند،
چقدرسخت است...
راه تو را گم کردن...
باد
دوره گردي است
خريدار سکوت هاي ژرف
تنها سکوت هاي ژرف را مي توان شنيد
که ميان دو فرياد خاموش
چشم مي بندند
يادمان باشد
تنها ميان دو فرياد عشق بالغ مي شود
باد خريدار غنچه اي است
بر صورت تو
و من
حريف باد
از ميان فريادهاي خاموش مي آيم
هیچ دانی که در این خلوت بیرنگ سکوت اگر از یاد تو یادی نکنم
میمیرم...
این مطلب تقدیم به اون کسی که برای اولین بار دارن با چشمای پاک و درخشنده قدم روی چشمای من میذارن وبه وبلاگم سر میزنن من هم ازشون بابت این دیدن تشکر می کنم و اینوهم بدونن دوستشون دارم.
امیدوارم که ایشون طرفدار ویژه ی وبلاگم بشن و گاهی وقت ها به اینجا سر بزنن و منو از تنهایی در بیارن <<همه بگین الهی امین.>>
دوستان یه مطلب دیگه:اینکه اگه پروفایلمو خواستید برید روی عکس قسمت درباره وبلاگ کلیک کنید پروفایل واستون باز میشه.درضمن لطفا با اسمی که نظر می دهید ایمیلتون رو ارسال کنید
مچکرم.
من این چنین خاک آلود
از تدفین رفتنت آمده ام
بارانی ام را بگیر
خیس از تمناست
فانوس را بگیران...
زمستان آمده است خسته ام!
می خوابم...
بهار که آمد پیله ام را می شکافم
تا با پرهای خیس دوباره عاشقت شوم...
تاول پاهایم که خشک شود..
دوباره عاشقت می شوم..
دوباره راه می افتم..
دوباره گم می شوم..
هر طور شده این راه را تاآخر می روم...